Saturday، ۲۸ Aabaan ۱۴۰۱
بدون شک بازی Cyberpunk 2077 ، یکی از مهمترین بازیهای چند سال اخیر بهحساب میآید. سایبرپانک ۲۰۷۷ خیلی زود و پس از همان اخبار اولیه، به بازی موردانتظاری تبدیل شد و در چند سال اخیر هم نمایشها و اطلاعات جذابش، این اشتیاق را بیشتر و بیشتر کرد.
پس از چند بار تأخیر خوردن و حواشی مختلف، از فشار کاری مضاعف روی اعضای استودیو گرفته تا شایعههایی مبنی بر آماده نبودن آن، بالاخره سایبرپانک ۲۰۷۷ رسما منتشر شد و خب این روزها، همه جا صحبت از آن است؛ از ویدیوهای عجیبی که از باگهای بازی منتشر میشوند تا حتی پس دادن پول خریداران بازی و مسائل دیگر. اما بیایید برای چند دقیقه، تمام این ذهنیتی را که این مسائل ایجاد کردهاند کنار بگذاریم و دقیقتر، در مورد نقاط ضعف و قوت آن و کیفیت کلیاش را بررسی کنیم .
بازی Cyberpunk 2077 در سال ۲۰۱۲ و با پخش یک تیزر از سوی سی دی پروجکت رد معرفی شد. این عنوان از همان زمان، توجهها را تا حدی به خود جلب کرد. فضای تیزر بازی حاکی از عنوانی با حال و هوایی متفاوت بود و خبر از یک بازی خاص با تم آینده میداد.
در آن زمان Cd Project Red مشغول ساخت و عرضه بازی The Witcher 3 بود و در واقع بازی Cuberpunk 2077 سال ۲۰۱۵ به تمرکز اصلی این استودیو تبدیل شد. آن وعدههایی که سی دی پروجکت رد در تریلرهای قبل از عرضه و مصاحبههای پی در پی میداد، حتی توجه کسانی که این بازی را نمیشناختند هم چندسال قبل از عرضه جلب کرد و بسیاری از گیمرها فکر میکردند با عنوانی انقلابی و پرفکت مواجه خواهند بود.
بعد از عرضه بازی هم تا به امروز، جنجالهای این بازی ترند اول شبکههای اجتماعی است و پر سر و صداترین اتفاق سال ۲۰۲۰ در هنر هشتم محسوب میشود.
اول از همه، نمیدانم انتظار شما از سایبرپانک ۲۰۷۷ دقیقا چه بود. شاید برخی یک نقش آفرینی عمیق و پرجزییات میخواستند، برخی دنبال اکشن درجهیکی بودند یا برخی هم انتظار تجربهای جهانباز در حد چیزی مثل GTA را داشتند. اما واقعیت این است که سایبرپانک، هرچند مولفههایی از تمام این موارد را در خود دارد، ولی اگر بخواهم فقط و فقط یک ویژگی بازی را بهعنوان تمرکز اصلی آن و به بیان بهتر نقطه قوت اصلی آن معرفی کنم، تلاشش برای روایت داستانی عالی و بهنمایش گذاشتن شخصیتهایی است که در طول ماجراجوییمان، با آنها بهمعنی واقعی کلمه زندگی خواهیم کرد و تعامل خواهیم داشت.
این که چرا داستان بازی Cyberpunk 2077 تا این حد به دل مینشیند و گیمر را کاملا با خود همراه میکند، دلایل زیادی دارد؛ اما مهمترین دلیل آن کاریزماتیک بودن اکثر کاراکترهای بازی است. اعتقاد دارم یک کارکتر در بازی ویدئویی اگر بخواهد روی شما تاثیر بگذارد، مقدماتش باید از همان لحظه اول دیدن آنها رقم بخورد و کمتر پیش میآید یک شخصیت را در ابتدای بازی دوست نداشته باشید و در ادامه خیلی برایتان مهم شود! خوشبختانه بازی سایبرپانک در این امر به بهترین شکل ممکن عمل میکند و حتی شخصیتهای فرعی هم کاریزماتیک هستند.
امکان ندارد یک شخصیت اصلی یا فرعی را در بازی ببینید و از نظرتان مهم نیاید. طراحی ظاهری، حرکات بدن، دیالوگها و پیشینه شخصیتها آنقدر کار شده هستند که تمامی آنها را در ذهن خود نگه خواهید داشت.
دست شما برای انتخابهای مختلف و تغییرات در روند داستانی باز است و هیچ انتخابی به عنوان درست و غلط محسوب نمیشود. شما میتوانید به یک گروه یا شخص خیانت کنید یا به او وفادار بمانید یا به او دروغ بگویید یا صادق باشید.
تمامی این انتخابها، مگر آن که منجر به مرگ V شوند، در دسترس هستند و کمتر پیش میآید شاهد سکانسی کاملا اسکریپ شده باشیم. گیمپلی و داستان بازی کاملا به هم مرتبط هستند؛ مثلا اگر یک مهارت را به اندازه کافی گسترش داده باشید و Attribute آن را پیشرفت داده باشید، یک انتخاب مخصوص برای شما در دسترس قرار میگیرد که میتوانید با انتخاب آن تغییری را در روند داستان ایجاد کنید یا از ایجاد درگیری و مشکل جلوگیری کنید (یا بالعکس).
معتقدم در مبحث تاثیر انتخابها در داستان و گیمپلی بازی، Cyberpunk 2077 باید یک الگو برای بازیهای RPG باشد.
خب تا اینجا، همهچیز عالی و درجه یک بهنظر میرسد! اما واقعیت این است که برخلاف بحث روایت داستان، سایبرپانک در بقیه جنبههایش به همین میزان بینقص نیست که هیچ، یک سری ایرادهای واقعا ابتدایی و مسخره هم دارد. از لحاظ گیمپلی، سایبرپانک ۲۰۷۷ یک تجربه اکشن و نقش آفرینی است که المانهای جهانباز هم دارد.
بررسی گیمپلی بازی Cyberpunk 2077 یکی از سختترین کارهایی است که یک منتقد میتواند انجام دهد. به جرئت میگویم بازی Cyberpunk 2077 یکی از بیثباتترین تجربهها را در طول گیمپلی یک بازی به من اهدا کرد. قسمتهایی از گیمپلی آنقدر زیبا بود که اصلا نمیخواستم به پایان برسد و قسمتهایی هم به شدت از آن متنفر میشدم.
انگار سازندگان میخواستهاند احساسات مختلفی را به صورت همزمان به گیمر القا کنند و به محض آن که شروع به لذت بردن میکنید، سر و کله یک مشکل پیدا میشود و به تجربهتان آسیب میزند. با این حال میخواهم بررسی گیمپلی را با نکات مثبت و لذتبخش آن شروع کنم و سپس به نکات آسیبزننده آن بپردازم.
تاثیر منفی هوش مصنوعی ضعیف روی روند بازی وقتی ناراحتکنندهتر میشود که بدانیم هسته اصلی و پایهای اکشنها ایراد و مشکل خاصی ندارد. برای مثال، سایبرپانک ۲۰۷۷ تنوع خیلی خوبی از اسلحهها و تجهیزات مناسب را در اختیارتان قرار میدهد، میتوانید به لطف سیستم ارتقای شخصیت کاملِ بازی، به سبکی که دوست دارید، چه به راه انداختن حمام خون باشد و چه پیشروی هوشمندانه با هک کردن دوربینها، رباتها و حتی خودِ دشمنان بازی را پیش ببرید یا حتی یک کاتانا در دست بگیرید و بهمعنی واقعی کلمه دشمنانتان را سلاخی کنید!
اما نتیجه نهایی شده اینکه با وجود همه این جذابیت و پتانسیلی که در هسته اصلی اکشن و مبارزات بازی وجود دارد، خیلی از سناریوهای نبرد در بازی درگیر رفتارهای احمقانه هوش مصنوعی شده و لذت بردن از آنها واقعا سخت میشود. حتی مثلا یک سری مبارزه با باس و موجودات قدرتمند هم در بازی وجود دارد که این بخشها هم ممکن است تحتتاثیر همین مشکل، آن لذتی را که باید نداشته باشند.
صداگذاری و موسیقی بازی یکی از بهترینهای امسال به شمار میرود. موسیقی بازی از همان ابتدای پخش در منو توجه شما را به خود جلب میکند و احتمالا به دنبال نامش برای دانلود خواهید گشت. موسیقیهای متن و رادیوی ماشینها هم یکی از یکی زیباتر است و کاملا آن تم سایبرپانکی در آن حس میشود. موسیقیهای آرام و هیجانانگیز، هردو از کیفیت مطلوبی برخوردارند و در مواقع مناسب ریتم درستی میگیرند.
صداگذاری کاراکترها هم فوقالعاده است و این چیزی است که از همان ابتدا متوجه میشوید. ابهت و کاریزماتیک بودن شخصیتهای بازی، حتی در صدایشان هم مشخص است و در بالاترین آنها، جانی سیلورهند قرار میگیرد که صدای آشنای کیانو ریوز را همراه خود دارد و از همان اول با او همراه میشوید.
بازی Cyberpunk 2077 را با وضعیت فعلی آن، تنها میتوان یک بازی خیلی خوب نامید. نوآوریهای بازی در بخش گیمپلی و داستان بینظیر آن، قطعا دلایل کافی برای تجربه بازی هستند و این بازی عنوانی است که باید آن را تجربه کرد؛ اما مشکلات متعدد بازی در بخشهای مختلف که بزرگترین آن باگهای آزاردهنده است، مانع از آن میشود تا بازی به پتانسیل واقعی خود دست پیدا کند.